سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلوت دل
سه شنبه 90/11/11
نویسنده : به آفرین امام

 

ای که دوری از منو یاد منی ... با خبر باش که دنیای منی ... شادیت شادی من ... غصه ات غصه من ... قلب من خانه تو ... خانه ات قبله مندوستت دارم عزیزم...

دنیا را بد ساختند

کسی را که دوست داری دوستت ندارد

کسی که تو رو دوست دارد تو دوستش نداری

اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد

به رسم و آیین زندگانی به هم نمی رسید

و این رنج است

زندگی یعنی این......

دکتر علی شریعتی

 

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90/11/10
نویسنده : به آفرین امام

نمی دانم تا کنون تجربه کرده ای یا نه

احساس بارانی شدن را می گویم....

بارانی شدن...




موضوع مطلب :
دوشنبه 90/11/10
نویسنده : به آفرین امام

او خیلی ساده تر

طبیعت را درک می کند....

احساس طبیعت...




موضوع مطلب :
دوشنبه 90/11/10
نویسنده : به آفرین امام

در سفر عشق چنان گم شدم

کز نظرت هر دو جهان گم شدم

نام و نشانم ز دو عالم نجوی

کز ورق نام و نشان گم شدم

هیچ کسم نیز نبیند دگر

کز عقبات تن و جان گم شدم

جامه دران،اشک فشان آمدم

رقص کنان نعره زنان گم شدم

چون همه از گم شدگی آمدند

گمشدگی جستم از آن گم شدم

بار امانت چو گران بود و صعب

من سبک از بار گران گم شدم

سایه ی یک ذره چه سان گم شود

در بر خورشید چنان گم شدم

قطره بدم بحر همی باز خورد

تا خبرم بد به میان گم شدم

شد همگی هستی عطار نیست

تا ز میان همگان گم شدم

گم شدم...




موضوع مطلب :

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت.

کاش دل تو هم به اندازه ی دل من عاشق باشد.........

Love

Love

Love




موضوع مطلب :

با تو نیستم
تو نخوان
با خودم زمزمه میکنم

.

.
.

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام


فقط کمی

تو را کم اورده ام

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟

حالا تـــمــــــــام واژه ها در گلویم صف کشیده اند

با این همه واژه چه کنم؟

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم

باید خوب باشم

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

فقط کمی

بی حوصله ام

آسمان روی سرم سنگینی میکند

روزهایم کش امده

هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم

باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم

روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند

چون

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد



اما شبها..

وای از شبها

هوای آغوشت دیوانه ام میکند

موهایم بد جوری بهانه دستانت را میگیرند

تک تک نجواهای شبانه ات لا به لای موهایم مانده اند


کاش لا اقل میشد فقط شب بخیر شبها را بگویی تا بخوابم

لالایی ها پیشکش

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام

فقط نمیدانم چرا هی آه میکشم

آه

و

آه

و بازم آه

خسته شدم از این همه آه

شبها تمام آه ها در سینه منند

ان قدر سوزناک هستند که می توانم با این همه آه دنیا را خاکستر کنم

اما حیف که قول داده ام


من خوبم ....من آرامم......

فقط کمی دلواپسم

کاش قول گرفته بودم از تو

برای کسی از ته دل نخندی

می ترسم مثل من عاشق خنده هایت شود

حال و روزش شود این...

تو که نمی مانی برایش آنوقت مثل من باید

آرام باشد .....خوب باشد..... قول داده باشد

بیچاره..

...................................................

نترس باز شروع نمیکنم اصلا تمام نشده که بخواهم شروع کنم


همین دلم برایت تنگ شده را هم به تو نمی گویم

تو راحت باش

من خوبم ....من آرامم......


آخر من قول داده ام که آرام باشم

باورت می شود؟ من خوبم




موضوع مطلب :
یکشنبه 90/11/9
نویسنده : به آفرین امام

آن ها که به راحتی عاشق می شوند

خیلی زود عشقشان را از دست می دهند

به راحتی عاشقت نشدم...

دوستت دارم عزیزم...

 




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 41
کل بازدیدها: 145248