سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلوت دل
چهارشنبه 92/3/8
نویسنده : به آفرین امام

خیلی خب به درخواست دوست عزیزم آیناز می خوام براتون یه پست خنده دار بذارم فقط به شرطی که برام نظر بذارین ها!!!

 

فقط بخندید!





موضوع مطلب :
چهارشنبه 92/3/8
نویسنده : به آفرین امام

سلام به همگی

دو تا چیز!

یکی این که موافقین از این به بعد از حس و حال غمگین و فلسفی بیایم بیرون و بزنیم تو خط جک و بمب خنده؟!

اگه موافقین که منتظر حمایت هاتون هستم تا شروع کنم...

دومی این که چه خبره؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!باید فکر کرد

جدیدا یه نظر درست حسابی هم نمیشه تو این وب پیدا کرد!والا

خودتون برین نظرات رو بخونین!تبلیغ کرم بهداشتی به عنوان نظر برام اومده!!!!

آخه آدمم این قدر بدبخت؟!!!!گریه‌آور

من منتظرتون هستم تو رو خدا سوالم رو بی جواب نذارین




موضوع مطلب :
یکشنبه 92/3/5
نویسنده : به آفرین امام

اندکی پیش به جمله ای برخوردم که می گفت:

تقدیر،تقویم انسان های عادیست و تغییر،تدبیر انسان های عالی

تغییرات شاید برای هیچ یک از ما خوشایند نباشند و حس مقاوت ما را در برابر خودشان برانگیزند اما همیشه نتایج خوبی دارند.

حتی اگر ظاهرشان با سختی همراه باشد...

چرا که این سختی ها نیز ما را به هدفمان نزدیک تر می کنند.

هنگامی که شاید ها باید می شوند و روزگار چشم از دهان ما برمی دارد و هر کار که می خواهد می کند ما نگران می شویم.اما شاید همین بایدها بهترین سرنوشت را برای ما رقم بزنند.

شاید همین بایدها آرزوهایمان را دست یافتنی تر کنند و دل تنگی هایمان را کمتر.

شاید همین بایدها زندگی ما را بهتر سازد.ما چه می دانیم؟!

شاید...




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91/12/23
نویسنده : به آفرین امام

رقص مجنون را ببین در جهان فانی شدن

قصه ی لیلا بگو غرق بی آبی شدن

سکه و سیبی بیار چشم خود را باز کن

بالی از شادی بساز محو بیداری شدن

عاشقانه کف بزن رو به دریا چشم دوز

رود را ادراک کن از جهان جاری شدن

ابر و باد و ماه را پر ز عطر یاس کن

سبزه و سنجد بکار تشنه در کاری شدن

بزر شادابی بپاش هاله ای از جنس نور

عشق را تبریک گوی ساز آوازی شدن

 

بهار مارک




موضوع مطلب :
پنج شنبه 91/12/17
نویسنده : به آفرین امام

یار من پوپک من از قصه ی لیلا بگو

از غم آن مه عاشق از دل شیدا بگو

وصف مجنون را دگر از بر شدم

گر تو از اهل دلی از ساغر تنها بگو

به در میکده من صبح و سحر بی چاره

قصه ی انسوز من از آتش و خرما بگو

راز شیرین سرّ فرهاد است و بس

تو از اسرارش برو در منزل سودا بگو




موضوع مطلب :

روزگاری ست دنیا را تماشاگرانی احاطه کرده اند که از منظر دوربین های عکاسی به جهان می نگرند؛سرد و بی روح،تاریک و مبهم

از واقعیت تلخ فقر تنها تصویری می بینند که : خوب پرداخت شده!و در کل بد نیست!

اما آیا زندگی هم همین طور ساده و بی خیال این منظره را به تماشا می نشیند؟!

آیا در کنج خلوت و تنهایی و ناامیدی و در شب هایی که از گرسنگی به صبح نمی رسند همین نغمه ی سرمستانه جاری ست؟!

در پس نگاه اشک آلودی که از حسرت به زمین دوخته می شود چه می گذرد؟

ما چگونه با خود فکر می کنیم که دنیا این همه بی سر و ته می شود؟

مشکل کجاست؟ فقر چیست؟

دوش فقر به در کلبه ای رفت و گریست

                                                                                                                                   عشق در را بگشود این جا جای تو نیست

فقر آهسته شکست کنج قلبش لرزید                                                               

                                                                                                                                  عشق را محکوم کرد،قلب جا پای تو نیست!

 

فقر؛تابلوی غمگین زندگی




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91/11/25
نویسنده : به آفرین امام

بی تو این لحظه ها چه سخت و طولانی می گذرند...

بی تو انگار عقربه های ساعت از حرکت باز ایستاده اند و نفس زمین در سینه اش حبس مانده است

بی تو از آینه ها هم خبری نیست

عشق و ایمان هم که اندکی پیش کوله بارشان را روی دوششان گذاشتند و رفتند

و به جای آن دو دروغ و نفرت بی شرمانه برای انسان ها سفره چیدند!

لحظه های سختی ست!

لحظه هایی که بی حضور تو تلخ و سرد شده اند

زمین بی تو جای ماندن نیست

من یک جفت بال برای پرواز می خواهم

اما...

چه کسی بال هایم را از جالباسی می آورد؟!

لحظه های سخت




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 23
کل بازدیدها: 142619