سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلوت دل
یکشنبه 90/11/2
نویسنده : به آفرین امام

در دل این شبها دنبال چیزی نیستم...

دنبال یک فنجان آرامشم

تا در خلوتم همه اش را لاجرعه سر بکشم...  

آرامش...




موضوع مطلب :

پیری برای جمعی سخن میراند...

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ و حکیم ارد بزرگ چه زیبا گفته است : « کاویدن در غم ها ما را به خوشبختی نمی رساند . »
در غم به دنبال چه چیزی هستید؟




موضوع مطلب :

استاد در مورد آموزه های ارد بزرگ به شاگردانش گفت : اندیشه های "ارد بزرگ" خشک و بی روح است ، ورطه خرد و حکمت روح انسان را می آزارد ! عشق است که آدمی را کمال می بخشد کمالی که در سخن و شعر ، شخصی همانند مولانا نمایان است .
یکی از دانشجویان حاضر به جواب به استاد گفت : حکیم فردوسی ، شاهنامه را با نام "خداوند جان و خرد" آغاز می کند و نه "خداوند جان و عشق" !! و این خود نشان دهنده برتری خرد بر عشق است .
استاد که کمی از پاسخ صریح دانشجو رنجیده است ، می گوید : خوب فردوسی هم حکیم و خردمند است ، آیا تا به امروز شنیده اید عاشقی برای معشوقش شعر فردوسی بنویسد ؟!
یکی از دانشجویان همیشه ساکت کلاس بر می خیزد و می گوید :

ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست ِ منست

هنر نزد ایرانیان است و بـــس
ندادند شـیر ژیان را بکــس

همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود

چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

و با کلماتی شمرده می گوید این شعر همه عاشقان کشورمان ، به مام میهن "ایران" است .
همکلاسی دختر او ، "ناهید" که نشریه دانشجوی دانشگاه را اداره می کند بلند می شود و نشریه را به استاد نشان می دهد و صفحه ایی را باز می کند و به استاد می گوید : ما در آخرین شماره نشریه مان این جمله ارد بزرگ را چاپ کرده ایم :
به آنهایی که می گویند "اُرد" عشق نمی شناسد بگویید او هم عاشق شد ! ... یک بار و برای همیشه ... عاشق میهن پاکش "ایران" ...

پس از چند لحظه دانشجویان می بینند که استاد رویش را به طرف دیوار نموده و با دستمال کاغذی چشمانش را ....




موضوع مطلب :

ولی حالا...

در فرودگاه گفتگوی لحظات آخر بین مادر و دختری را شنیدم :
هواپیما درحال حرکت بود و آنها همدیگر را بغل کردند و مادر گفت: " دوستت دارم و آرزوی کافی برای تومیکنم."
دختر جواب داد: " مامان زندگی ما باهم بیشتر از کافی هم بوده است. محبت تو همه آن چیزی بوده که من احتیاج داشتم. من نیز آرزوی کافی برای تومیکنم ."
آنها همدیگر را بوسیدند و دختر رفت. مادر بطرف پنجره ای که من در کنارش نشسته بودم آمد. آنجا ایستاد و می توانستم ببینم که می‌خواست و احتیاج داشت که گریه کند. من نمی‌خواستم که خلوت او را بهم بزنم ولی خودش با این سؤال اینکار را کرد: " تا حالا با کسی خداحافظی کردید که می‌دانید برای آخرین بار است که او را می‌بینید؟ "
جواب دادم: " بله کردم. منو ببخشید که فضولی می‌کنم چرا آخرین خداحافظی؟ "
او جواب داد: " من پیر و سالخورده هستم او در جای خیلی دور زندگی می‌کنه. من چالش‌های زیادی را پیش رو دارم و حقیقت اینست که سفر بعدی او برای مراسم دفن من خواهد بود . "
" وقتی داشتید خداحافظی می‌کردید شنیدم که گفتید " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " می‌توانم بپرسم یعنی چه؟ "
او شروع به لبخند زدن کرد و گفت: " این آرزویست که نسل بعد از نسل به ما رسیده. پدر و مادرم عادت داشتند که اینرا به همه بگن."
او مکثی کرد و درحالیکه سعی می‌کرد جزئیات آنرا بخاطر بیاورد لبخند بیشتری زد و گفت: " وقتی که ما گفتیم " آرزوی کافی را برای تو می‌کنم. " ما می‌خواستیم که هرکدام زندگی ای پر از خوبی به اندازه کافی که البته می‌ماند داشته باشیم. " سپس روی خود را بطرف من کرد و این عبارتها را که در پائین آمده عنوان کرد :
" آرزوی خورشید کافی برای تو می‌کنم که افکارت را روشن نگاه دارد بدون توجه به اینکه روز چقدر تیره است. آرزوی باران کافی برای تو می‌کنم که زیبایی بیشتری به روز آفتابیت بدهد .
آرزوی شادی کافی برای تو می‌کنم که روحت را زنده و ابدی نگاه دارد .
آرزوی رنج کافی برای تو می‌کنم که کوچکترین خوشی‌ها به بزرگترینها تبدیل شوند .
آرزوی بدست آوردن کافی برای تو می‌کنم که با هرچه می‌خواهی راضی باشی .
آرزوی از دست دادن کافی برای تو می‌کنم تا بخاطر هر آنچه داری شکرگزار باشی .
آرزوی سلام‌های کافی برای تو می‌کنم که بتوانی خداحافظی آخرین راحتری داشته باشی ."
بعد شروع به گریه کرد و از آنجا رفت ...
می گویند که تنها یک دقیقه طول می‌کشد که دوستی را پیدا کنید? یکساعت می‌کشد تا از او قدردانی کنید اما یک عمر طول می‌کشد تا او را فراموش کنید ...
اگر دوست دارید این را برای کسی که هرگز فراموش نمی‌کنید بفرستید ...
تقدیم به شما دوستان عزیزم آرزوی کافی برایتان میکنم




موضوع مطلب :
شنبه 90/11/1
نویسنده : به آفرین امام

هر شبی وقت سحر در کوی جانان می روم                          

چون ز خود نا محرمم از خویش پنهان می روم

چون حجابی مشکل آمد عقل و جان در کوی او

لاجرم در کوی او بی عقل و بی جان می روم

هر سحر عنبر فشاند زلف عنبر ریز او

من بدان آموختم وقت سحر ز آن می روم

تا بدیدم زلف چون چوگان او بر روی ماه

در خم چوگان او چون گوی گردان می روم

ماهرویا!در من مسکین نگر کز عشق تو

با دلی پرخون به زیر خاک حیران می روم

ذره ذره ز آن شدم تا پیش خورشید رخت

همچو ذره بی سر و بی پای گردان می روم

چون بیابانی نهد هر ساعتی در پیش من

ز آن چنین شوریده دل سر در بیابان می روم

تا کی ای عطار از ننگ وجود تو مرا

این زمان از ننگ تو با خاک یکسان می روم




موضوع مطلب :
شنبه 90/11/1
نویسنده : به آفرین امام

ای برده به زلف کفر ودینم    

                                                       وز غمزه نشسته در کمینم

سرگشته و سوگوار از آنم

                                                       شوریده و خسته دل از اینم

تا دایره وار کرد زلفت

                                                       بر نقطه ی خون نگر چنینم

از بس که زنم دو دست بر سر 

                                                       آید به فغان دو آستینم

گه دست گشاده به آسمانم   

                                                      گر روی نهاده بر زمینم

با این همه جور کز تو دارم  

                                                      بی نور رخت جهان نبینم

بر باده مده مرا که ناگه 

                                                      در تو رسد آه آتشینم

عطار شدم ز بوی زلفت

                                                     ای زلف تو مشک راستینم




موضوع مطلب :
شنبه 90/11/1
نویسنده : به آفرین امام

و عشق و تنها عشق...

و عشق و تنها عشق...

درک عشق...

احساس مشترکباز هم...احساسی که دنیا را دگرگون می کند...

و عشق...

عششششششششششششششق

تقدیم به تو که بهترینی

 

 

 

عشششششششششششششق

کار دل...

کار دل...




موضوع مطلب :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
موضوعات
پیوندها
امکانات جانبی

بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 143194